آیا تراشیدن ریش حرام است؟
در جهت ارائه پاسخ کامل توجه شما را به نکات زیر جلب می نماییم:
1.حکم شرعی تراشیدن ریش: فتاوای مراجع درمورد ریش
همه مراجع به جز آیات عظام بهجت و صافى:
تراشیدن ریش - خواه با تیغ باشد یا ماشین - بنابر احتیاط واجب ،حرام است..
آیات عظام بهجت و صافى: تراشیدن ریش حرام است.
2.دلیل حرمت:
روایات زیادی در مورد حرمت تراشیدن ریش و استحباب پاکیزه نگه داشتن آن وارد شده است .
به چند مورد اشاره می کنیم.
در روایت صحیحی بزنطی از خدمت امام رضا(ع ) سوال نموده: آیا برای مرد صلاح است که ریشش را بزند. امام فرمود: اما از جوانب آن , اشکالی ندارد. و اما از جلوی آن جایز نیست .
در روایت دیگری در کتاب سیرةالنبویه و الاثار المحمدیه و جلد 6 بحارالانوار آمده است که پیامبر به دو فرستاده خسرو پرویز پادشاه ایران فرمود: واى بر شما چه کسانى شما را امر کرده که ریشها را بتراشید و سبیل بگذارید. عرض کردند پروردگار ما (کسرى). رسول خدا فرمود: «لکن ربّى امرنى باعناء لحیتى و قص شاربى؛ پروردگار من مرا امر کرده که ریش خود را بگذارم و شاربم را کوتاه کنم».
در کتاب شریف اصول کافی که بهترین احادیث از نظر سند و محتوا در آن جمع آوری شده است حدود 26 روایت در مورد حرمت زدن ریش , مقدار مستحب ریش و شارب و همچنین دستورات بهداشتی در مورد آن وجود دارد که برای اطلاع بیشتر می توانید به جلد 6 این کتاب شریف باب اللحیه و الشارب مراجعه کنید.
علاوه بر روایات ,سنت قطعی در زمان ایمه معصومین علیهم السلام نیز حاکی از حرمت ازاله ریش است. شیخ بهایى در کتاب اعتقادات مىفرماید: «تراشیدن ریش مانند سایر گناهان (قمار، سحر، رشوه) است و احدى از علماى اعلام در حرمت ریش تراشى خدشه نکردهاند. نیز محقق داماد در رساله خود (الشارع النجاة) آورده: «ان حلق اللحیة حرام بالاجماع؛ تراشیدن ریش به اجماع همه علما حرام است».
در برخی ادله بحث تشبه به کفار یا تشبه به زنان نیز مطرح می شود که در این باره گفتنی است این امور از باب حکمت حکم می باشد و نه علت حکم.
3. حکمت حرمت تراشیدن ریش
در مورد حکمت این حکم الهی(حرمت تراشیدن ریش) باید دو نکته را تذکر داد.
اولا: فلسفه همه احکام و جزئیات آنها به طور تفصیلى روشن نیست و آگاهى از آن د انشى فراتر از تنگناهاى معارف عادى بشرى مىطلبد. لیکن بطور اجمالى روشن است که همه احکام الهى تابع مصالح و مفاسد واقعى در متعلق آنهاست. بنابراین در صورتى که فلسفه حکمى را بالخصوص ندانیم بنابر قاعده کلى فوق از آن باید پیروى کرد. زیرا یقین به وجود مصلحتى در آن هست هر چند بر ما ناشناخته باشد. ثانیا: در جست و جوى فلسفه احکام نباید همیشه به دنبال علوم تجربى رفت و دلیلى مادى و فیزیولوژیک برایش جست و جو نمود. این فرایند که همواره در پى یافتن مصلحت یا مفسدهاى طبى یاتجربی ... باشیم برخاسته از نگرشى مادى گرایانه است. در حالى که بسیارى از احکام مصالحى معنوى دارند که در حوزه هیچ یک از علوم بشرى قابل تحقیق نیست و آنها با متد تجربى خود قادر به حکمى نفیا یا اثباتا پیرامون آن نیستند و یا اگر نظرى بدهند بسیار سطحى است و چه بسا مسأله حکمتى برتر و بالاتر داشته باشد. چنان که در مورد روزه علوم به خواص بهداشتى آن پرداختهاند ولى قرآن مجید فلسفهاى بالاتر را بیان فرموده و آن «تقوایابى» است.
عدم تشبه به کفار ، فرق بین زن و مرد، اجتناب از زمینه سازی گناه(لواط) و حکمت های بهداشتی از جمله حکمت هایی است که در روایات به آن اشاره شده است.
اعضا امت اسلامی به مثابه یک پیکر متناسب و متحد هستند که بایستی در رفتار و کردار و حتی ظاهرخویش بایکدیگر بر اساس دستورات الهی هماهنگ باشندتا تمایزات ظاهری نتواند زمینه ساز جدایی و تفرقه آنان باشد.
4.سر معنوی حرمت ازاله ریش
به عنوان حسن ختام بخشی از کتاب اسرار الصلوة امام خمینی در این مورد را نقل می نماییم.
فصل «در گذاشتن ریش و گرفتن شارب»
براى بنده مراقب سزاوار است که از این حکم عنایت حضرت باری تعالى را در حق بندگانش دریابد و ببیند که او راضى نشده که بندگانش بصورت دشمنانش باشند و این نهایت اعتناء مولى را نسبت به بنده میرساند و از طرف دیگر می بایست خطر مخالفت با این سید و آقاى مهربان را درک کند که چگونه با مخالفت با او این مقام تکریم و تشریف و مهر و عطوفت را به ذلت و خوارى و دشمنى و بغض، بدل مىسازد و بگونهاى که شبیه ببنده مجرم شدن در صورت نیز از جمله محرمات است.
در حدیث قدسى آمده است که خدا بیکى از انبیاء خود خطاب فرمود که به مؤمنان بگوى لباس دشمنان مرا نپوشند و از آنچه دشمنان من میخورند نخورند و راهى که دشمنان من میروند نروند که اگر چنین کنند آنها هم جزء دشمنان من خواهند بود.
مىگویم پس اى مسکین بنگر که سید و مولایت تو را بخود اختصاص داده و براى خود برگزیده و از دشمنانش جدا ساخته، و از تشبیه بآنها حتى در صورت و هیئت ظاهرى تو را منزه ساخته، بعد تو اگر با این حکم او مخالفت کنى و از قبول این عنایت سر باز زنى، و به لباس دشمنانش در آئى و تشبه بآنها را اختیار نمائى عقل خودت در قبح و جسارت این مخالفت چگونه حکم می کند، آیا این کار جز اظهار عناد و دشمنى نسبت به آفریدگار چیز دیگرى هست؟ تو همین رفتار را بالنسبة به ملوک و بزرگان این دنیا در نظر آور و ببین که اگر سلطانى باشد که اطرافیان و سپاهیانش لباس مخصوصى داشته باشد و دشمن او هم لباس مخصوصى، بعد سلطان بیکى خلعتى عطا کند و بگوید این را بشکل لباس اطرافیان من براى خود لباسى تهیه کن و مبادا که بشکل لباس دشمنان من بدوزى، و او با این دستور مخالفت کند و خلعت سلطان را بشکل لباس دشمنان او بدوزد و در حضور سلطان آن لباس را بپوشد، عقلا این مخالفت را چگونه مىبینند؟ آیا این را یک خطا مىپندارند یا اینکه این عمل را اعلان دشمنى و طغیان بر علیه سلطان بحساب مىآورند، پس بر حذر باش که در رابطه با ملک الملوک چنین رفتار کنى.
. امام، استفتاءات، ج 2، مکاسب محرمه، س 79؛ آیتالله نورى، استفتاءات، ج 1، س 492 و 493؛ آیتالله مکارم، استفتاءات، ج 2، س 750 و 753؛ آیتالله تبریزى، استفتاءات، س 1089 و 1096؛ آیتالله فاضل، جامعالمسائل، ج 1، س 957 و 955؛ آیتالله سیستانى، Sistani.org، ریش تراشى، س 1 و 3؛ آیتالله خامنهاى، اجوبة الاستفتاءات، س 1421 و 1416؛ دفتر آیتالله وحید
آیتالله صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1740 و 1742؛ آیتالله بهجت، توضیحالمسائل، متفرقه، م 4
. (وسائل الشیعه , ج 1, اب 52 از همان باب , ص 80)
برای دیدن روایات در این مورد مراجعه کنید به : وسائل الشیعه , ج 1, باب 67 از ابواب عدم جواز حلق لحیه , ص 80 و ج 4, الوافی , ص 99
. أسرارالصلاة ص : 110