کنترل شهوت از قول پیامبر (ص)
- ۰ نظر
- ۰۸ آبان ۹۶ ، ۱۵:۰۶
- ۶۲۳ نمایش
پرسش :
جریان عَلَم در واقعه کربلا چیست؟ آیا عَلَم های امروزی بیانگر همان عَلَم های واقعه کربلا است؟
پاسخ :
در جنگهای زمان صدر اسلام و حتی قبل از آن معمولاً از علم (یا رایة) استفاده میشده و این عَلَم در حقیقت همان چیزی بوده است که ما آن را امروزه پرچم میگوییم. معمولاً در جنگها علم (پرچم) را به دست شجاعترین و جنگجوترین افراد میدادند و تا زمانی که پرچم در میان سپاه برفراز بود و روی زمین نیفتاده بود، سپاهیان انسجام داشتند، در حدیثی که از امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ نقل شده است، به همین مطلب اشاره شده است. حضرت میفرماید: «همیشه پرچم جنگ را به دست مردان شجاع و غیرتمند بسپارید زیرا مردان با استقامتند که، پرچم را تنها نگذارند و آن را رها نسازند... »[1] سید حسین معتمدی مینویسد: «سابقه عَلَم بسیار طولانی و قدیمی است و در اسلام و قبل از اسلام در بین کشورها و شهرها و جمعیتها مرسوم بوده است.»[2] در روز عاشورا و در واقعه کربلا در سال 61 ه نیز قطعاً از عَلَم استفاده شده است و آن علم به بعضی از اشکالی که امروزه مرسوم میباشد نبوده است، « امام حسین ـ علیه السلام ـ روز عاشورا پرچم جنگ را به دست برادرش حضرت عباس ـ علیه السلام ـ سپرد.»[3] «و زمانی که حضرت عباس ـ علیه السلام ـ خدمت امام آمد و از او اذن میدان طلبید. امام ـ علیه السلام ـ گریست و ابتدا اجازه نداد و فرمود : تو علمدار من هستی اگر تو به شهادت نایل شوی سپاه من از هم میپاشد.»[4]
اما در رابطه با علمهای امروزی، یکی از نظرات افراطی این است که این علمها و سایر آلات و وسائلی که در عزاداری استفاده میشود همه آنها از اروپا و از مسیحیت وارد ایران شدهاند. و در حقیقت اینها تقلیدی هستند از مراسمهای مسیحیان در شهادت حضرت مسیح ـ علیه السلام ـ . طبق این نظریه زنجیر زنی، تیغ زنی، موزیک و سنج زنی، مصیبت خوانی و نوحه سرایی از مسیحیت گرفته شده است که ایراداتی نیز به آن وارد است. برخی دیگر قائلند که این «علم ها» نماد «سرو» هستند و سرو درختی است که تسلیم روند طبیعی گیاهان نمیشود. و حتی در زمستان هم سرسبز است. یعنی همواره زنده است. درست همانند شهید که نمیمیرد، و همواره زنده است. البته یک مطلب که تقریباً همه در آن اتفاق نظر دارند این است که سابقه این علمهای جدید خیلی طولانی نیست.
اما در مقابل این نظریه، نظر دیگری وجود دارد که بسیار ضعیف است و در صدد انحراف اذهان عمومی است که میگوید: «... شکل و شمایل ظاهری «علمها» به صلیب مسیحیان راه میبرد (شبیه است). و به همین دلیل عجب نیست اگر کسانی به خطا بر این باور باشند که پدید آمدن علمها نتیجه تقلید شیعیان از صلیبیها است که مسیحیان در هنگام تظاهرات دینی در پیش دستههای خود راه میبرند.»[5] نویسنده این مقاله مینویسد: «علمها بی کم و کاست سمبل و نماد «درخت سرو» است. زبانههای بلند علمها چه از نظر شکل و چه از نظر نوع اهتزاز دقیقاً یادآور درخت سرو هستند شما میتوانید به نقش برجسته درخت سرو در پایین زبانههای علم ها نگاه کنید، سرو درختی است که تسلیم زادمردی ادواری گیاهان نمیشود و همواره زنده میماند. درست همانند شهید که نمیمیرد و همواره زنده است.»[6]
نتیجه این که: اولاً سابقه علمهای امروزی سابقهای خیلی طولانی نیست. حتی کسانی که قائلند این علمها نماد سرو هستند به این مطلب معترفند.[7] ثانیاً در نظریه اول نوعی افراط مشاهده میشود چرا که این نظریه حتی مصیبتخوانی را هم تقلید از مسیحیان اروپایی معرفی میکند. که تمایز این دو نشان از یاوه بودن این نظریه دارد در حالی که ما معتقدیم مصیبتخوانی برای امام حسین ـ علیه السلام ـ از زمان رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ شروع شده است. برخی قائلند کنار گذاشتن این گونه علمات و تنها استفاده از پرچم مناسبتر و معقولتر است. در این رابطه سید حسین معتمدی می نویسد: «صاحبان عِلم و ادراک را اعتقاد بر این است که کنار گذاردن علمات و به جای آن، پرچمهای سیاه و قرمز و سبز حسینی را برداشتن کاری بهتر و معقولتر و مناسبتر میباشد.»[8] علی رغم این نظریه ها سنت مردم در عزاداری ها در طول تاریخ ثابت کرده است تا عملی ممدوح و مورد تایید علما نباشد وارد عزاداری نمی شد. و بیان چنین ریشه هایی برای علم های امروزی فقط برای سست کردن مردم نسبت به عزاداری حسینی می باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. عزاداری سنتی شیعیان، سید حسین معتمدی.
2. فرهنگ عاشورا، محدثی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج100، ص51.
[2] . معتمدی، سید حسین، عزاداری سنتی شیعیان، قم، انتشارات عصر ظهور، 1378، ج1، ص589.
[3] . محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، قم، نشر معروف، 1374، ص321، و محمدی اشتهاردی، محمد، سوگنامه آل محمد، نشر ناصر، چاپ نهم، 1375، ص246.
[4] . محدثی، جواد، همان، ص321.
[5] . مقاله اهورا اشون، در سایت شارح، www.Sharehnewspaper.com
[6] . همان.
[7] . مراجعه شود به مقاله مذکور در سایت شارح، ایشان مینویسد: «من معتقدم که نقطه زایش علمات فقط چند سده قبل میباشد.»
[8] . معتمدی، سید حسین، پیشین، ج1، ص590.
مسأله:خمس را باید دو قسمت کنند، یک قسمت آن سهم سادات است و باید به سید فقیر، یا سید یتیم، یا به سیدی که در سفر درمانده شده بدهند و نصف دیگر آن سهم امام است که در این زمان باید به مجتهد جامع الشرایط بدهند یا به مصرفی که او اجازه میدهد برسانند ولی اگر انسان بخواهد سهم امام را به مجتهدی که از او تقلید نمیکند بدهد، در صورتی به او اذن داده میشود که بداند آن مجتهد و مجتهدی که از او تقلید میکند، سهم امام علیهالسلام را به یک طور مصرف میکنند.
مسأله : سید یتیمی که به او خمس میدهند، باید فقیر باشد ولی به سیدی که در سفر درمانده شده، اگر چه در وطنش فقیر نباشد، میشود خمس داد.
مسأله : به سیدی که در سفر درمانده شده، اگر سفر او سفر معصیت باشد یا خودش در معصیت باشد بنابر احتیاط واجب نباید خمس بدهند.
مسأله : به سیدی که عادل نیست میشود خمس داد ولی به سیدی که دوازده امامی نیست، نباید خمس بدهند.
مسأله : به سیدی که معصیت کار است، اگر خمس دادن کمک به معصیت او باشد نمیشود خمس داد. و به سیدی هم که آشکارا معصیت میکند، اگر ندادن خمس به او موجب بازداشتن او از گناه شود بنابر احتیاط واجب نباید خمس بدهند.
مسأله : اگر کسی بگوید: سیدم نمیشود به او خمس داد، مگر آن که دو نفر عادل، سید بودن او را تصدیق کنند، یا در بین مردم به طوری معروف باشد که انسان یقین یا اطمینان پیدا کند که سید است.
مسأله : به کسی که در شهر خودش مشهور باشد که سید است، اگر چه انسان به سید بودن او یقین نداشته باشد، میشود خمس داد.
مسأله : کسی که زنش سیده است بنابر احتیاط واجب نباید به او خمس بدهد که به مصرف مخارج خودش برساند ولی اگر مخارج دیگران بر آن زن واجب باشد و نتواند مخارج آنان را بدهد جایز است انسان خمس به آن زن بدهد که به مصرف آنان برساند.
مسأله : اگر مخارج سیدهای که زوجه انسان نیست بر انسان واجب باشد، بنابر احتیاط واجب، نمیتواند از خمس خوراک و پوشاک او را بدهد یا آن که ملک او کند که به مصرف مخارج خودش برساند.
مسأله : به سید فقیری که مخارجش بر دیگری واجب است و او نمیتواند مخارج آن سید را بدهد، میشود خمس داد.
مسأله : احتیاط واجب آن است که بیشتر از مخارج یک سال به یک سید فقیر خمس ندهند.
مسأله : اگر در شهر انسان سید مستحقی نباشد و احتمال هم ندهد که پیدا شود، یا نگهداری خمس تا پیدا شدن مستحق ممکن نباشد، باید خمس را به شهر دیگر ببرد و به مستحق برساند و میتواند مخارج بردن آن را از خمس بردارد و اگر خمس از بین برود، چنان چه در نگهداری آن کو تاهی کرده، باید عوض آن را بدهد و اگر کوتاهی نکرده، چیزی بر او واجب نیست.
مسأله : هر گاه در شهر خودش مستحقی نباشد ولی احتمال دهد که پیدا شود اگر چه نگهداری خمس تا پیدا شدن مستحق ممکن باشد، میتواند خمس را به شهر دیگر ببرد و چنان چه در نگهداری آن کوتاهی نکند و تلف شود، نباید چیزی بدهد ولی نمیتواند مخارج بردن آن را از خمس بردارد.
مسأله : اگر در شهر خودش مستحق پیدا شود، باز هم میتواند خمس را به شهر دیگر ببرد و به مستحق برساند، ولی مخارج بردن آن را باید از خودش بدهد و در صورتی که خمس از بین برود، اگر چه در نگهداری آن کوتاهی نکرده باشد ضامن است.
مسأله : اگر با اذن حاکم شرع خمس را به شهر دیگر ببرد، و از بین برود لازم نیست دوباره خمس بدهد. و هم چنین است اگر به کسی بدهد که از طرف حاکم شرع وکیل بوده که خمس را بگیرد و از آن شهر به شهر دیگر ببرد.
مسأله : اگر خمس را از خود مال ندهد و از جنس دیگر بدهد، باید به قیمت واقعی آن جنس حساب کند و چنان چه گرانتر از قیمت حساب کند، اگر چه مستحق به آن قیمت راضی شده باشد، باید مقداری را که زیاد حساب کرده بدهد.
مسأله : کسی که از مستحق طلبکار است و میخواهد طلب خود را بابت خمس حساب کند، بنابر احتیاط واجب خمس را به او بدهد و بعد مستحق بابت بدهی خود به او برگرداند.
مسأله : مستحق نمیتواند خمس را بگیرد و به مالک ببخشد، ولی کسی که مقدار زیادی خمس بدهکار است و فقیر شده و میخواهد مدیون اهل خمس نباشد، اگر مستحق راضی شود که خمس را از او بگیرد و به او ببخشد اشکال ندارد و در خمس هم مانند زکات قصد قربت معتبر است.
معنای این عبارت این است:
از خداوند طلب بخشش و غفران می کنم و به سوی او باز می گردم.
ظاهرا نخستین توبه و استغفار مربوط به حضرت آدم -ع- و به خاطر ترک اولایی بود که انجام داد و به همان خاطر از بهشت رانده شد . پس از قرار گرفتن بر زمین از عمل خود پشیمان گردید و توبه و استغفار نمود و از خداوند درخواست بخشش کرد . برای آگاهی بیشتر در این زمینه توجه شما را به توضیح بیشتری در این زمینه جلب می نماییم :
معناى استغفار در روایات:
در نهج البلاغه آمده است: «کسى در حضور على(ع) مىگفت: «استغفرالله» حضرت فرمود: مادرت برتو بگرید، آیا مىدانى «استغفار» چیست؟ استغفار درجه «علیین» و نامى است که بر شش معنا اطلاق مىشود ؛
1- پشیمانى از گذشته،
2- عزم بر ترک و بازگشت از آن براى همیشه،
3- اداى حقوق دیگران، تا خدا را پاک ملاقات کنى و بر (ذمه) تو بدهکارى نباشد (حق الناس، خمس، زکات و...) ؛
4- هر فریضه که ضایع کردهاى، ادا کنى (مثل نماز، روزه و نذر واجب و...) ؛
5- گوشتى که از حرام بر بدن تو رویده، با حزن و اندوه آب کنى تا پوستت به استخوان بچسبد و گوشت تازه میان آنها بروید. ممکن است کسى از راه درآمد، حرام به عیش و نوش و تنپرورى بپردازد و یا بر اثر هر لذت حرامى، چاق و فربه گردد. در این صورت حزن و اندوه گناهان گذشته باید به گونهاى بر وجود او آتش زند که خواب و قرار را از وى بستاند. البته این حال براى هر توبه کنندهاى حاصل نمىشود و این در واقع مرتبهاى از مراتب کمال توبه و استغفار است؛
6- سختى طاعت را بر بدنت بچشانى ؛ چنان که شیرینى گناه را به آن چشاندى. طاعت حق و طوق بندگى مولا، سختىها و محدویتهایى دارد ؛ زیرا یک سلسله اوامر و نواهى هست که بر نفس اماره ناخوشایند است. در مقابل انجام گناه بر وفق مراد نفس اماره همسو با راحتى جسم است. پس همانگونه که نفس بر وفق مراد خود و بدن بر حسب طبعش، در راحتى و آسایش به سر مىبرد و لذت گناه را مىچشید، باید سختى طاعت و مشقت پذیرش قید و بندهاى الهى و دینى را نیز بچشد.
وقتى تمام این شرایط تحقق یافت آن گاه بگویى: «استغفرالله»، نهج البلاغه، کلمه 417
شرایط صحت و کمال توبه :
شرایط و دستورالعمل توبه واقعى و صحیح، همان چهار مورد اول روایت یادشده است. اگر گناه کارى همان چهار چیز انجام دهد، توبهاش صحیح و جاى عقاب ندارد. البته توبه داراى مراتبى است فلذا شرایط دیگرى نیز دارد تا توبه کنندگان اگر قابلیت داشته باشند خود را از پایینترین مرتبه توبه به مراتب بالاتر برسانند. این شرایط و آداب که انسان را از حداقل تحقق توبه و پایینترین مرتبه آن به مراحل والاى توبه مىرساند شرایط کمال توبه مىگویند. براى عموم گناه کاران، تحقق شرایط صحت توبه کافى است و با تحقق آن گناه بخشیده مىشود ؛ ولى براى آنانى که به این حد قانع نیستند، راه باز است تا از برکات و آثار معنوى آن استفاده کنند و به مراتب بالاى انسانیت و مراحل بلند عرفان و معنویت دست یابند.
با مطالعه شرح حال برخى از توبه کنندگان روشن مىشود که یک گناه کار، چگونه مىتواند به مقامات بسیار بلند عرفانى دست یابد.
نقلاست که حضرت موسی علیه السلام در کوه طور در مناجات خود عرض کرد: یا الله العارفین ( ای خدای عارفان)
جواب آمد لبیک (یعنی ندای تو را پذیرفتم)
سپس عرض کرد: یا الله المطیعین (ای خدا اطاعت کنندگان) جواب شنید:لبیک
سپس عرض کرد: یا الله العاصین (ای خدای گنهکاران)
این دفعه سه بار شنید لبیک، لبیک ؛ لبیک
حضرت موسی علیه السلام عرض کرد: حکمتش چیست که این دفعه سه بار شنیدم که فرمودی لبیک
به او خطاب شد: عارفان به معرفت خود، و نیکوکاران به کار نیک خود، و مطیعان به اطاعت خود، اعتماد دارند
...ولی گنهکاران
جز به فضل من پناهی ندارند، اگر از درگاه من ناامید گردند، به درگاه چه کسی پناه ببرند؟
آیا به دنبال راهی برای درمان خشکی لب هستید؟البته همه ما خشکی لب رو تجربه کردیم و برامون سوال شده که خشکی لب نشانه چیست؟ دلیل خشکی لب چیست؟ در این مقاله چهار راهکار برای پیشگیری و درمان خشکی لب ارائه شده است. نرم و لطیف کردن لب حس بسیار خوبی است. هر چند، خشک شدن لب ها اجتناب ناپذیر است. ممکن است لب زخمی و بسیار دردناک شود تا حدی که در زمان صحبت کردن بیشتر هم صدمه ببیند. در چنین مواقعی غذا خوردن یک کابوس می شود، به ویژه اگر شما نسبت به خوراکی های اسیدی و تند میل زیادی داشته باشید که بر روی پوست سوزش ایجاد می کند.
شاید تعجب کنید دلایلی که باعث خشک شدن لب ها می شود. واقعیت این است که هر چیزی امکان دارد بر خشک شدن لب ها اثر بگذارد. شرایط آب و هوایی باعث می شود لب ها را با زبان مرطوب کنیم. هر آنچه که رطوبت پوست را از بین ببرد می تواند یک عامل خطرناک باشد. اما خوشبختانه به راحتی می توان خشکی لب را با یک درمان مؤثر برطرف کرد. البته خشکی لب ها می تواند به علت کمبود ویتامین های B، AوC باشد در اینجا چهار راهکار برای مقابله با خشکی لب را بیان می کنیم:
چهار راهکار برای درمان سریع خشکی لب
۱.بهترین محصول را انتخاب کنید
اگر خواستید برای خشکی لب دارویی بخرید، از بین گزینه های مختلفی که وجود دارد شما بهترین مورد را انتخاب کنید. قبل از خریدن هر محصولی برای مراقبت از لب ها، کمی به نگرانی های اصلی خود فکر کنید. اگر همیشه مقابل نور خورشید قرار دارید برای محافظت بیشتر از آن محصولی را انتخاب کنید که SPF دارد. اگر احساس می کنید که لب هایتان خیلی بی روح و کدر شده اند از محصولاتی برای لب استفاده کنید که باعث براق شدن آن می شود. و اگرخشک شدن لب ادامه داشت سعی کنید از مواردی استفاده کنید که حاوی مواد مغذی برای لب ها باشد مانند کره کاکائو که برای از بین بردن خشکی و بازیابی حالت اولیه آن بسیار مفید است. ولی همه این فاکتور ها را نمی توانید در یک محصول واحد پیدا کنید.
۲.اجتناب از علت های خشکی لب
استفاده از براق کننده لب یکی از راه حل های مفید برای لب های خشک است. بیشتر براق کننده های لب عمل مرطوب کننده پوست را هم انجام می دهند. برای مقابله با پوسته شدن لب ها و صاف شدن پوست لب هم بسیار مناسب است. اما هیچ چیز نمی تواند رطوبت لب ها را همیشه حفظ کند و خشکی لب ها را برطرف کند. محصولات انسدادی مانند وازلین عملکرد بسیار شگفت انگیزی دارند. وازلین التهاب لب را کاهش می دهد و آن را تسکین می دهد. به وسیله وازلین نه تنها بخش بیرونی لب مرطوب می شود بلکه این رطوبت را به عمق لب ها منتقل می کند.
۳.هیدراته بمانید
لب را هیدراته نگه دارید. این آسان ترین راه برای از بین بردن خشکی لب است. اما خیلی ها مساله را اشتباه متوجه می شوند. زبان زدن به لب ها شاید ایده خوبی به نظر برسد برای حفظ رطوبت آن ها اما این رطوبت خیلی زود تبخیر خواهد شد و لب های شما بیشتر دچار خشکی می شود. به جای این کار، به راهکارهای بهتر فکر کنید. کم شدن آب بدن سبب خشک شدن لب ها می شود بنابراین مطمئن باشید برای حفظ هیدراته شدن بدن و میزان رطوبت پوست در طی روز به اندازه کافی آب نوشیده اید.
۴.محافظت از لب ها
انجام اقداماتی برای برطرف کردن خشکی همیشگی لب ها بسیار اهمیت دارد. در زمستان و تابستان، روی لب ها یک لایه وازلین قرار دهید. گرمای شدید و هم سوز سرما، همچنین تغییر شرایط آب و هوا و شرایط فصلی پوست را خشک می کند. در هوای سرد با شال گردن جلوی دهان را بپوشانید. اینکه شما حتی یک قدم برای مراقبت از لبها بردارید واقعا مهم است و اثر خود را خواهد گذاشت.